نیلوفرهای آبی

همه و همه

نیلوفرهای آبی

همه و همه

دل

یادت میاد گفتی به من عشق تو را به دل دارم!!!   

دروغ می گفتی اما من راس راسکی دوست دارم 

سر به سرم گذاشتی و چند روزی موندگار شدی

گفتی که هم دمم میشی همرنگ روزگار شدی

چشات بهم دروغ میگفت اما بازم می خواستمت 

وقتی که رفتی به سفر به انتظار نشستمت 

پیش خودم دلم میگفت که بر میگردی از سفر 

برگشتی اما چه جوری دستت تو دست یه نفر 

دلم که باور نمیکرد از تو یه دستی خورده بود 

اون روز نشست و گریه کرد که بازی رو نبرده بود 

بعد از سرود عشق تو دلم دیگه شعری نخوند 

همرنگ آدما شد و عاشق هیچکسی نشد  

بعد از نگاه تو دلم دیگه فریب نخورد..... 

دیگه برای هیچکسی به خاطر نگاش نمرد..............

نظرات 1 + ارسال نظر
رامین جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ب.ظ

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد